چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

کاش چون پاییز بودم

کاش چون پاییز بودم 

کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم  

برگهای آرزوهایم یکایک زرد می شد 

آفتاب دیدگانم زرد می شد 

آسمان سینه ام پر درد می شد 

ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد 

اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد 

وه چه زیبا بود اگر پاییز بودم 

وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم 

چشم من در شاعری می خواند شعری آسمانی 

در کنار قلب عاشق شعله می زد 

در شرار آتش درد نهانی 

نغمه ی من،همچو آوای نسیم پر شکسته 

عطر غم می ریخت بر دلهای خسته 

پیش رویم چهره ی تلخ زمستان جوانی 

پشت سر آشوب تابستان عشقی ناگهانی 

سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی 

 

کاش چون پاییز بودم 

کاش چون پاییز بودم  

 

                                                     فروغ فرخزاد

نظرات 4 + ارسال نظر
nabil پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 23:20 http://europa-persia.blogsky.com/

merci sahar jan

خواهش می کنم.مرسی که به وبلاگ من اومدین.امیدوارم باز هم شاهد حضور سبزتون باشم

nabil جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 23:05 http://europa-persia.blogsky.com/

nabil چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:25 http://europa-persia.blogsky.com/

چه فرقی می کنه خونتون تجریش باشه یا انقلاب.... تهران باشی یا شهرستان....
ایران باشی یا خارج از ایران.... پولدار باشی یا هر چی........
ماشین فلان داشته باشی یا هر چی.......... تو هم یکی از ماهایی که از صبح تا شب و شب تا صبح تنهااا پای وبلاگ نشستیم فقط رفرش می کنیم که بینیم کسی حالمون رو پرسیده یا نه..
حالت خوبه دوست من ؟

که البته این روزها کمتر به فکر هم هستیم .در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند...

nabil جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:54 http://europa-persia.blogsky.com/

آیا میدانی خدا کجاســـــــــــــــــــــــت ؟!!!

او میفرماید : من پشت در ایستاده در را می کوبم اگر کسی صدای مرا بشنود و در را باز کند وارد می شوم و با او شام خواهم خورد و او نیز با من.

زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد