خسته ام از آرزو ها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بال های استعاری
لحظه های کاغذی را روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی ، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقف های سرد وسنگین، آسمان های اجاری
عصر جدول های خالی ، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی ، نیمکت های خماری
رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را با غبار آرزو ها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من ، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیت ها ، نامی از ما یادگاری
قیصر امین پور
سلام سحر جون من نمیدونم این شعر از کیه ولی من خیلی خیلی خوشم اومد وا قعالذت بردم خسته نباشین
سلام
ممنون که به من سر میزنی
اون شعرم از قیصر امین پور هست
این دقیقا همون چیزی بود که مدت هاست می خوام بگم... اما نمی دونستم چی باید بگم و چطوری!!!
خیلی قشنگ بود