چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

خداوند  

 

بار ها و بارها در کنار ما و با ما گام برداشته است. 

 

نگاه در نگاهمان دوخته است 

 

به ما لبخند زده است 

 

دست خود را بر شانه هامان گذاشته است  

 

در اتاقمان نشسته است 

 

با ما سخن گفته است  

 

در حیاط خانه مان  

 

در سیمای یک کودک 

 

و یا یک پروانه  

 

به جست و خیز پرداخته 

 

و ناگهان  

 

خود را به دامان نگاهمان انداخته است 

 

اما! 

 

ما او را به جا نیاورده ایم  

 

و گذشتیم... 

 

 

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
معین دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:48 http://rayanetasvirmatin.blogsky.com/

سلام حاتون خوبه خسته نباشین خیلی زیبا بود مرسی

سلام
ممنون که به من سرر زدین
موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد