چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

مترسک

مترسک

آنقدر سکوت کردی

تا عاقبت

کلاغها تو راهم فتح کردند

و هیچ فکر نکردی

من به چه امید

مزرعه دلم را به تو سپردم 

نظرات 3 + ارسال نظر
b شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 20:11

خیلی متفاوت بود. وبلاگتو دوست دارم.

مرسی b عزیز .لطف دارین.امیدوارم بازم بهم سر بزنین

افسانه سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:07 http://gtale.blogsky.com

سلام سحر جونم

ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد.دوباره دوام می آورداما هر چه باشد ریسمان پاره ای است شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم اما در آنجا که ترکم کردی هرگز دوباره مرا نخواهی یافت!

الهام چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:36 http://www.perspolisiha2.blogfa.com

خیلی عالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد