چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

کسی چه می داند

کسی چه می داند ، 

 شاید زمین ما جهنم سیاره ای دیگر باشد.

بیایید... بیایید

بیایید  

بیایید  

در این خاک  

در این مزرعه ی پاک  

به جز عشق به جز مهر  

دگر هیچ نکاریم.

من خودم هستم

 هرگز در برابر پرسشی نماندم مگر برابر کسی که پرسید:تو کیستی من , خودم هستم ! چون به اندازه ی کافی دیگران وجود دارند... از آن جمله هایی هستم که انتهایش سه نقطه می خواهد...حالا هر طور می خواهی تفسیرم کن خواستم بگویم که کیستم... دیدم نگفتن بهتراست !!!... چه سود آنکه با من نمی ماند ، همان بهتر که نشناسد مرا... آنکس که می ماند ، خود ، خواهد شناخت...

 

کدام پل شکسته است؟

فقیر به دنبال شادی ثروت و ثروتمند به دنبال آرامش زندگی فقیر است. 

کودک به دنبال آزادی بزرگتر و بزرگتر به دنبال سادگی کودک است. 

پیر به دنبال قدرت جوانی و جوان در پی تجربه ی سالمند است. 

آنان که رفته اند در آرزوی بازگشت و آنان که مانده انددر رویای رفتن... 

 

خدایا 

کدام پل در کجای دنیا شکسته است که هیچکس به مقصد خود نمی رسد؟؟

بیا برویم

بیا برویم 

من و تو 

در آن هنگام که غروب  

همچون بیماری بی هوش 

که روی تخت افتاده است 

دامن خود را در برابر آسمان می گستراند.

بس که ...

بس که زندگی نکردیم 

          

 

وحشت از مردن نداریم