-
پرواز
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 01:02
خدایا ... دلم پرواز می خواهد به سمت تو باشد، که چه بهتر....
-
دلتنگی
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 23:15
می گویند دلتنگ نباشم!!!!!!!!!! خدای من..... انگار به آب می گویند خیس نباش....
-
تلاطم دریا
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1391 00:35
ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند و چون به خواست ایشان و امر الهی ،دریا آرام شد ، خود را اسیر تور صیادان یافتند.
-
غذای تکراری
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1391 01:06
در زمستانی سرد ، کلاغی برای جوجه هایش غذا پیدا نمی کرد و به ناچار از گوشت تنش می کند و به آنها می داد تا زنده بمانند و نمیرند. زمستان که تمام شد ، کلاغ مرد. بعد از مرگ مادر ،جوجه هایش گفتند: چه خوب شد که مرد، خسته شده بودیم از این غذای تکراری!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1391 00:40
-
فاحشه را خدا فاحشه نکرد
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1391 23:45
فاحشه را خدا فاحشه نکرد آنان که در شهر نان قسمت می کنند او را لنگ نان گذاشتند تا هر زمانی که لنگ هم آغوشی ماندند او را به نانی بخرند. (صادق هدایت)
-
معلم میدانست...
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 15:54
معلم می دانست فاصله ها چه به روزمان می آورند که به خط فاصله می گفت: خط تیره
-
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
چهارشنبه 9 فروردینماه سال 1391 23:59
از غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود ؟ بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود این دایره ی کبود ، اگر عشق نبود از آینه ها غبار خاموشی را عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود ؟ در سینه ی هر سنگدلی در تپش است از این همه دل چه سود اگر عشق نبود ؟ بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود ؟ دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود از دست تو...
-
چگونه می رسی؟
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1391 21:09
چگونه می رسی ز راه بی من ای بهار سبز؟ که من درون این قفس اسیر و پای بسته ام شکسته بال و خسته ام
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1391 16:47
-
خدایا...
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 23:45
خدایا ... کودکان گل فروش را می بینی؟! مردان خانه به دوش... دخترکان تن فروش... مادران سیاه پوش... واعظان دین فروش... محرابهای فرش پوش... پسران کلیه فروش... زبانهای عشق فروش... انسانهای آدم فروش... همه را می بینی؟؟؟؟ می خواهم... یک تکه آسمان کلنگی بخرم... دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد!!!!
-
تاوان
یکشنبه 21 اسفندماه سال 1390 00:08
دلمان که می گیرد تاوان لحظه هاییست که دل بسته بودیم.
-
تو از تعبیر کدام شعر حرف می زنی؟
پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1390 00:19
تو از تعبیر کدام شعر حرف میزنی؟ من که هنوزخوابی ندیده ام! پیچ پیچ این همه حرف از تمام شاعرانه ات میگذرد لطفا! آهسته تر بخواب شاید چشمهایت تعبیر همه حرفهایم باشد. فرشید ذوالفقاری
-
آرزو
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1390 22:55
یکی در خواب از خدا پرسید: اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای، آرزو کردن چه سود دارد؟! ندا آمد: شاید در سرنوشتت نوشته باشم: هر چه آرزو کرد!!
-
یادمان باشد
شنبه 13 اسفندماه سال 1390 23:56
یادمان باشد همیشه ذره ای حقیقت پشت هر فقط یه شوخی بود کمی کنجکاوی پشت همینطوری پرسیدم قدری احساسات پشت به من چه اصلا مقداری عصبانیت پشت چه می دونم و اندکی درد پشت اشکالی نداره وجود داره.
-
به یاد مریم
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1390 22:34
سال دوم دبیرستان بهترین سالهای عمر بهترین خاطرات سالهای قهر و آشتی سالهای بدترین خاطرات یکی از اون خاطرات مربوط میشه به دختری با صورتی پریده رنگ و اندامی ضعیف و البته همیشه تنها.تنها درس می خواند، تنها راه می رفت، تنها غذا می خورد و .... انگار هیچ چیز و هیچ کس در دنیایش جایی نداشت انگار وقایع دور و بر برایش کوچکترین...
-
باران
چهارشنبه 10 اسفندماه سال 1390 00:26
باران می بارد. تو ساعت هاست چترت را باز کرده ای ... و من هنوز ... مبهوت لجبازی بارانم.
-
صبر کن سهراب
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1390 23:32
صبر کن سهراب .... قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم.
-
اولین کسی که عاشقش میشی...
یکشنبه 7 اسفندماه سال 1390 00:10
اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکنه و میره دومین کسی رو که دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی دلتو بد تر میشکنه و میزاره میره . بعدش میای دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از اون به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی.دیگه دوست دارم واست رنگی نداره... و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکنی که انتقام خودتو...
-
زووو....
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 14:00
تازه حکمت بازی های کودکی را می فهمم، زووو............ تمرین این روزهای نفس گیر بود.
-
ولنتاین
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1390 18:15
عشق صدای فاصله هاییست که غرق ابهامند نه صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر ولنتاین مبارک
-
کسی چه می داند
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 22:38
کسی چه می داند ، شاید زمین ما جهنم سیاره ای دیگر باشد.
-
چشم ها را شستم
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1390 22:47
چشم ها را شستم جور دیگر دیدم باز هم فرقی نداشت تو همان بودی که باید دوست داشت.
-
بیایید... بیایید
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 23:43
بیایید بیایید در این خاک در این مزرعه ی پاک به جز عشق به جز مهر دگر هیچ نکاریم.
-
بازم دربی
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 23:44
:یعنی فردا کدوم تیم برنده ی بازی میشه؟ :مثل همیشه استقلال
-
تو را نگاه می کنم
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1390 23:27
تو را نگاه می کنم خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند! بیدار شو با قلب و سر رنگین خود بد شگونی شب را بگیر تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود زورق ها در آب های کم عمقند... خلاصه کنم:دریا بی عشق سرد است! جهان این گونه آغاز می شود: موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند (تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی...
-
اگر تو نبودی؟
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1390 00:10
اگر تو نبودی؟ اگر تو نبودی کدام واژه مرا تا عروج می برد؟ اگر تو نبودی سلام را که به لبخند پاسخش می داد؟ نگاه منتظرم راه بر نگاه که می بست؟ زپشت پنجره ، چشمان من که را می جست؟ اگر تو نبودی ، کدام واژه به لبهای من گره می خورد سرای خاطره ام رازدار که می بود اگر تو نبودی ، دلم هوای که می کرد سفر به یاد که آغاز می توانستم...
-
نفسم می گیرد
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 00:18
نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست.
-
عشق .....
سهشنبه 27 دیماه سال 1390 22:15
عشق همان بود که به تو ورزیدم حقیقتا همان یکبار
-
چرا تنهاییم؟
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 19:46
فریادها مرده اند سکوت جاریست تنهایی حاکم سرزمین بی کسی است می گویند خدا تنهاست ما که خدا نیستیم چرا تنهاییم؟ دکتر شریعتی